قلمی برای قدمهای بیقرار

پایان دهه اول ذی الحجه آغاز یک شناخت عارفانه است ؛نه فقط برای آنانکه محرم یار شده اند وبه قصد طواف کردگار ،رحل وطن گزیده و به قرب حرم رسیده اند .عرفه قدمی به سمت خویشتن است ،یک قدم دور از من و صد قدم بسمت منا ،مقدمه سعی بندگی وصفا ،دروازه یافتن خانه خدا ...

و عرفات صحرایی است بزرگتر از زمین موعود حاجیان ،عرفات گستره ای است  برای وصل دلهای عاشقان .همانهاکه کران در کران یکدیگر نجوای عارفانه زبان را در این روز بر  خویش زمزمه می کنند و برکه های پربرکت اشک را به سینه های سوخته شان جاری می سازند .

با عرفه جز جزهستی خویش را می شناسیم و به خالق کل آفرینش پیوند می زنیم.راه های رفته خطا را بازمی گردیم و خویش را به شاهراه اصلی توبه می رسانیم ،برهنه پا از ریا و بی تن پوش غرور، عریان از هرچه بین ما و مخلوق جدایی می انداخته ،هر آنچه جز صانع گیتی برایمان صنم ساخته ومی رویم و میرویم بی آنکه نفسمان را خستگی فرا گیرد و پای رفتنمان شکستگی پذیرد .

مارا طی این طریق تنها و بی رفیق ممکن نمی باید ،کسی هست که افسار قلبمان در دست اوست و همراه کاروان عشق خویش می کشاند .ما را به خیمه معرفتش دعوت می کند و خرگاه معصیت مان را به اتش می کشاند .

آری زیر سایه اوست که زمزمه هایمان رنگ خدایی پذیرفته ،کسی که جمله به جمله وفراز به فراز اذکار پر بار عرفه را به زبانمان می گذارد.

اوست که عرفه می خواند و ما همزبانی می کنیم ،دعای او برای تکمیل حج وسعی و قربانی نیست ؛کمال حج او در تداوم همزبانی و همدلی ماست و برای این 72قربانی را به مسلخ یار می کشاند .

او کشتی نجات است و اینبار عرفه سکان هدایت اوست ، او حسین(ع) است و خود تفسیر آن دعایی است که همه در معنایش باز مانده اند .

 

                                                         دلنوشته  روابط عمومی فرمانداری اردکان