به بهانه سالروز 17شهریور ماه

قیام شهریور، سرریز شدن عقده فرو بسته تاریخ، از حنجره زمان بود.

مشت ها گره شده، تند و تند، بر پیشانی تیره دوران می خورد. گلوهای خشمگین، آزادی را سر می دادند و در صدایشان، کبوتری سپید زندانی بود که باید تا دادن آخرین قطره های خون، آزاد می شد.

آن جمعه خونین، سیاه نبود، سرخ بود. سیاه نبود، سپید بود؛ به سپیدی کبوتر آزادی، به سپیدی سپیده دم آزادی و طلوع جاودانه خورشید از پس کوه های تیره گی و جهل.

شراره قیام، از در و دیوارهای وطن زبانه کشید، در میدان ژاله به اوج رسید. روی پا ایستاد، سر به آسمان کشید. با چشم های آتشین، خیره در چشم جهل زمان شد و فریاد کشید: نه!

فریاد کشید: «هیهات منّا الذلّه!»

روح حسین بود در صداهای مقاوم که به اوج آسمان رسیده بود و می خواست تاریخ را با مشت های گره کرده، به نفع مظلومان و مستضعفین رقم بزند.

صداها تاریخ را می خواست.

تاریخ، به سوی صداها شتافت.

تاریخ از این قیام سرخ و از این جمعه سپید، زاده شد و در سپیده دم آزادی، به روی خلق لبخند زد و ثابت کرد که آن جمعه سیاه نبود.